وروجک کوهنورد

یه روز میخواستیم شام بپزیم دخملی مون تخم مرغ هعا رو شکوند وماهم که  ننداختیمشون دور دوباره دادیم به دختری تا با آب خوب بشوره وبعد گذاشتیم خشک شد وبعدترها یه روز که بیکار بودیم دادیم به دخملی تا رنگشون کنه ایشونم مثل همیشه بخوبی از عهده این کار براومدن و...... بقیه اش رو تصویری ببینیم.....            ...

از اونجایی که این دختری رنگ بازی رو خیلی دوست داره وهمیشه پایه رنگ بازیه... این دفعه بادکنک دادم بهش وبادکنک رو رنگی میکرد واز ضربه بادکنک به سطح کار اثری خلق میکرد اینچنین...            و...

از اونجایی که این دختری رنگ بازی رو خیلی دوست داره وهمیشه پایه رنگ بازیه... این دفعه بادکنک دادم بهش وبادکنک رو رنگی میکرد واز ضربه بادکنک به سطح کار اثری خلق میکرد اینچنین...           ...

اینم پست جامونده ای که  قولشو داده بودم خیلی قبل تر این فعالیت رو انجام دادیم اما فرصت آپ کردنش پیش نیومده بود الوعده وفا............         ...

یک تیکه کارتون یا مقوای کلفت +یک طلق رنگی+چسب+کش=میشه یک عینک مامان ساز که بچه ها دنیای کودکانه شونو از توی قاب رنگی ببینن             ...

از مقداری فویل نازک مخصوص ساندویچ کمک گرفتیم وگلوله شون کردیم به شکل توپک های کوچولو بعد ریختیمشون رویک سطح صاف مثل سینی و بعد با کمک نی هی نوشابه ای فوت میکردیم بین توپ ها وحرکتشون میدادیم به هرسمت که دوس داشتیم  آخراش نی اش رو گذاشته بود کنار ومستقیما به توپک هاش فوت میکرد تا سرعتش بیشتر بشه    از چوب بستنی هم کمک گرفتیم یه سرشو میذاشت تو دهانش وگلوله رو می...

روزجمعه بود وباباجون کوه وماهم خونه مامانی... از اونجایی که تو  تنوع طلبی وهرچی  بهت میدیم یه کوچولو سرگرم میشی و دوباره یه چیز جدید میخوای وتوخونه مامانی تنوع اسباب بازی نداری .... گفتم یه چیز جدید بهت بدم نقاشی بکشی که جدیدم باشه فکرم به سنگ به اصطلاح مرمری که واسه نمای ساختمون استفاده میشه رسید دوتیکه سنگ بهت دادم ونتیجه اش هم این شد... البته ماقبلا هم با رنگ روی سنگ طراحی کرده بودیم که هنوز پستش رو آپ نکردم بزودی اون پستم میذارم.......   ...

کمی چوب بستنی یا چوب معاینه و مدادشمعی هامون.. ودادشمعی ها تو یه دستش و چوبش تو دست دیگه اش ...روال خاصی نمیخواست فقط باید رنگشون میکرد وتفاوت سطح کاغذ و چوب رو میفهمید... بعدتر قراره از چوب های رنگ شدش تو یه مار دیگه کمک بگیریم حسابی سرگرم کارشه... درضمن رنگ ها وشمارش چوب هارو هم مرور میکردیم....    ...

بازم مثل همیشه بالشتک های مبلمون همبازیمون شده ولیوان های خالی بستنی یا ماست که بعد استفاده واسه بازیامون آرشیو میشن  الان اومدن کمکمون ....مرحله اول چیدن لیوان هاس تموم تلاششو میکنه که رو هم سوارشن...وقتی نمیتونه از من کمک میخواد ... وقتی چیدنش تموم میشه حالا براش یه مرز مشخص میکنم که از اون خط نباید بیاد جلوتر... بعدش باید با توپش به سمت سازه لیوانیش نشونه بگیره تا بالاخره پرتاپش بتونه سازه رو خراب کنه.. ثمین که از این بازی هی...